شنبه، شهریور ۱۱، ۱۳۸۵

وصف قاضي سيّد نورالله شوشتري از صوفيّة

در كتاب مجالس المؤمنين، قاضي سيّد نورالله شوشتري، شهيد سنة 1019 هجري قمري، جلد دوّم، كتابفروشي اسلاميّه، 1365، تهران، شرح مفصّلي از صوفيّة دارد و خلاصه‌اي از مقدمة مجلس ششم آن در صفحات 2-1 به اين شرح است:

 

«در ذكر جمعي از صوفيّة صافي طويت كه نزد سالكان مسالك طريقت و مؤسسان قواعد شريعت و حقيقت مقصود از ايجاد عالم و اختراع بني آدم بعد از ايجاد جواهر زواهر انبياء و ائمة هدي عليهم صلوات الله الملك الاعلي وجود فايض الجود اين طايفة گرام و اصفياي عظام كثر الله بين الانام است كه به ميامين توفيق از ادني مراتب خاك به اعلي مدارج افلاك ترقّي نموده‌اند و از حضيض خمول بشريه به اوج قبول ملكيه ترقّي فرموده. از پرتو سراج وهّاج و عكس شعاع لمّاع – يَهْدِي الله لِنوُرِهِ مَنْ يَشٰاءُ (سورة نور، آية 35. هدايت كند به نور خودش هر كه را خواهد) – با ساكنان ملاء اعلي و مطمئنان عالم بالا در سلك انتظام منخرط (خراطي شده) گشته و به مرتبه‌اي رسيده كه عواقب امور قبل از ظهور مشاهده نموده‌اند و خواتيم اشياء پيش از بروز وجود مطالعه فرموده، دعايم (پايه‌هاي تخت و ستونهاي عمارت) دين و دولت به ميامين همّت ايشان قائم و قوايم (ستونها، پايه‌ها) ملك و ملّت به روابط وجود ايشان منتظم. پاكبازان بساط مردي و صدرنشينان صفّة دردمندي، بحرآشامان تشنه جگر، دست‌افشانان بي پا و سر، گمگشتگان جادة سلامت و منزويان كنج ملامت، زنده‌پيلان ژنده‌پوش و زنده‌دلان صاحب هوش، خرقه‌پوشان خانقاه قدس و باده‌نوشان بزمگاه انس، شاهان بي‌كلاه و اميران بي‌سپاه؛

 

قومي ملوك طبع كه از روي سلطنت

گوئي كز احترام سلاطين كشورند

 

شاهان دلق پوش كه گاه حمايتي

زير گليمشان جم و خاقان و قيصرند

 

امروز از نعيم جهان چشم دوختند

فردا خود از كرشمه به فردوس ننگرند

 

منگر به چشم خوار در اين پا برهنگان

نزد خرد عزيزتر از ديدة سرند


آدم بهشت را به دو گنـدم اگر فروخت

حقّا كه اين گروه به يك جو نمي‌خرند