یکشنبه، تیر ۱۱، ۱۳۸۵

ترجمة اذن روايت و اجتهاد حضرت رضاعليشاه از جانب آيت‌الله محمّد حسين آل كاشف الغطاء

بسم الله الرّحمن الرّحيم

سپاس خداي را كه از مواهب آنچه را كه رواست بر علماء روزي نمود و صلّي الله علي سيّد انبيائه محمّد و آله مجاز الحقيقة و حقيقة المجاز. و بعد از آنجائي كه خداوند با جلال و عظمت خلق را بيهوده نيافريده و آنان را به حال خود رها نكرده و در غير راه هدايت راهيشان نكرده پس براي هدفي كه آنان را براي آن هدف آفريده است انبياء را فرستاد و اوصياء را تعيين نمود. وقتي كه حكمتش بر غيبت وليّ امرش عجّل الله فرجه قرار گرفت براي علماء پس از تهذيب نفس و عقل از طريق مجاهدت و كوشش فراوان در تحصيل كمالات نيابت امام و مقام مرجعيّت و زعامت را قرار داد و از آنان عهد و پيمان گرفت كه آنچه كه از هدايت و بيّنات نازل شده را كتمان نكنند. و از كساني كه جهد نموده‌اند و عمرشان را در تحصيل درجات متعالي و مواهب عاليه صرف كرده‌اند عالم ربّاني عَلَم اَنور شخصيّت يگانه‌اي كه در معرفت و تعيّن و ظهور معارف شخص دوّمي نظير ايشان نيست، عزيز من و فرزند روحاني من شيخ سلطانحسين تابنده بيچاره ادام الله تاييداته هستند كه خداوند ايشان را نگاه داشت تا قوه و استعدادشان به كمال برسد و شايستة استنباط احكام با ملكة اجتهاد و عالمي از بزرگان علماء و پيشواي بندگان خدا گردند. ايشان بر طريق پسنديدة علماء سلف و اساطين دين از من اجازة روايت خواستند. از آنجائي كه ايشان را بر اين كار شايسته ديدم به ايشان اجازه دادم كه از من به طرقي كه اجازة من از اساتيد و مشايخ بزرگوارم صحيح است همانند محدّث نوري صاحب كتاب المستدرك و حاج ميرزا حسين و ميرزا خليل طهراني و مشايخ خاندانم از آل كاشف الغطاء رضوان الله عليهم اجمعين روايت كند. اميد من به ايشان و وصيت من به ايشان اين است كه در جميع احوال از گفتار و كردار جانب پرهيزگاري و احتياط را بر خود لازم بدانند و مرا از دعاي خير فراموش نكنند همانطور كه من ايشان را فراموش نمي‌كنم و تمام كوشش خود را به آنچه كه سعادت بندگان در دنيا و آخرت در آن است صرف نمايند و هميشه مؤيد به دعاي پدرشان[1] باشند. از مدرسة علميّه ما در نجف اشرف صادر گرديد. 14 جمادي الثّاني 1370 قمري

محمّد حسين آل كاشف الغطاء

 

[1] حضرت آقاي حاج محمّد حسن گنابادي صالحعليشاه طاب ثراه.