استاد مطهري
استاد مطهري در يادداشتهاي دفتر 89 خود در كتاب جلوههاي معلّمي استاد مطهري، صفحة 24، انتشارات مدرسه، 1369، مينويسند:
«به كوي عشق منه بيدليل راه قدم
كه گم شد آنكه در اين ره به رهبري نرسيد
يكي از علل عدم موفقيّت در تزكيه نفس اين است كه تعليم اخلاقي در ميان ما به صورت تعليم و تدريس وجود دارد نه به صورت سازندگي و درمانگري. به گفتة بزرگان احتياج به معلّم و دليل راه را در زندگي حضرت موسي (ع) به خوبي ميبينيم. آن حضرت در ابتدا مأمور ميشود كه در خدمت شعيب پيامبر، چند سالي را بگذراند تا آماده آن شود كه در وادي ايمن قدم نهاده، شنواي نداي جانبخش اِنّي اَنَا اللّه (آيه 14 سوره طه: همانا من الله هستم) حضرت حق شود.
شبان وادي ايمن گهي رسيد به مراد
كه چند سال به جان خدمت شعيب كند
و در آخر كار كه مقتدا و صاحب تورات ميشود مأموريت مييابد از حضرت خضر (ع) علم لدني فرا گيرد.
قطع اين مرحله بي همرهي خضر مكن
ظلمات است بترس از خطر گمراهي
احتياج به مرشد و مربّي، براي درمان بيماريهاي جان و فكر و سازندگي انسان تنها در ميان متصوّفه رسميت يافته كه در اين مورد ميتوان به رسالة “ولايت نامه” ملاّ سلطانعلي(حضرت سلطانعليشاه بيدختي گنابادي از اقطاب سلسلة نعمتاللّهي) و بستان السّياحه ملاّ زين العابدين شيرواني (حضرت مستعليشاه از اقطاب سلسلة نعمتاللّهي) كه به دو واسطه از مشايخ ملاّ سلطانعلي است رجوع كرد.
مولوي در دفتر اول مثنوي ميگويد:
پير را
بگزين كه بي پير اين سفر |
|
هست بس
پر آفت و خوف و خطر |
و ديگري (حافظ) گويد:
من به سر منزل عنقا نه به خود بردم راه
قطع اين مرحله با مرغ سليمان كردم
امام سجّاد (ع) در دعاي مكارم الاخلاق ميگويد وَفِّقني لِطاعَةِ مَنْ سَدَدَني وَ مُتابِعة مَنْ اَرْشَدَني، خدايا مرا به فرمانبرداري آن كه به راه راستم آورد و پيروي آن كه راهنمائيم كرد توفيق ده.»
<< Home