یکشنبه، تیر ۱۱، ۱۳۸۵

اجوبه ملا محمد باقر مجلسی قدس سره به ملا خلیل رحمت الله علیه

اجوبه ایست که جناب مستطاب اعلم العلماء المحققین افضل المتقدمین والمتأخرین آخوند ملا محمد باقر مجلسی قدس سره العزیز به سئوالات مرحوم ملا خلیل کتباً مرقوم فرموده است. 

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمدلله رب العالمین و سلامه علی عباده الّذین اصطفی و بعد حق تعالی آن برادر ایمانی و خلیل روحانی و طالب دقایق معانی را از وساوس شیطانی و تسویلات نفسانی در امان خود بدارد.

            چون در نامه نامی منطوی و مندرج ساخته بودند که در این زمان غیبت شیعیان را در مسائل دین و مسالک یقین اشتباه بسیار عارض میشود، و اظهار فرموده بودند باین داعی ملتجی الی الله محمدباقرین محمد تقی که در این مراتب باعتبار کثرت تتبع باخبار ائمه اطهار سلام الله علیهم وثوقی دارند، بر آن برادر ایمانی مخفی نماندکه هر که در راه دین خود را از اغراض نفسانی خالی گرداند و طالب حق شود، البته حقتعالی بمقتضای : والّذین جاهدو فینا لنهدینّهم سبلنا، او را براه راست هدایت مینماید.

            و بحمدالله حقتعالی شما را باخبار اهل بیت رسالت صلی الله علیه و آله و آثار ایشان آشنا گردانیده که خود میتوانید از کلام هدایت نظام ایشان آنچه حق است از این مسائل استخراج نمائید. و چون مبالغه فرموده اید که در سه مسئله که از امّهات مسائل اسلامیه است، طریقه حقه امامیه را این شکسته تحریر نماید. لهذا بجهت اطاعت امر و رعایت حقوق اخوت ایمانی بذکر آنها مجملا" مصدّع میگردد.

            اما مسئله اولی یعنی طریقه حکماء و حقیت و بطلان آن. باید دانست که حقتعالی اگر مردم را در عقول خود مستقل میدانست انبیاء و رسل علیهم السلام رابرای ایشان نمیفرستاد، همه را حواله به عقول ایشان می نمود. و چون چنین نکرده، ما را باطاعت انبیاء و اوصیاء مأمور گردانیده و فرموده است که: مااتیکم الرّسول فخذوه و مانهیکم عنه فانتهوا.

             پس در زمان حضرت رسول صلی الله علیه و آله بایست که در هر امری به آنحضرت رجوع نمایند، و چون آنحضرت را ارتحال پیش آمد فرمود: انّی تارک فیکم الثّقلین کتاب الله و عترتی اهل بیتی  ومار ا حواله به کتاب خدا و اهل بیت خود نمود و فرمود که: کتاب خدا با اهل بیت است و معنی کتابرا ایشان میدانند. پس ما را رجوع بایشان بایدکرد درجمیع امور دین از اصول و فروع.

             وچون امام علیه السلام غایب شد فرمودکه رجوع کنید درامور مشکله که بر شما مشتبه شود، به آثار ما و راویان احادیث ما.

            پس در امور بعقل خود مستقل بودن وقرآن و احادیث متواتره را بشهادت ضعیفه حکماء تاویل کردن و دست از کتاب و سنت برداشتن، عین خطاست.

             و  اما مسئله دوم که طریقه مجتهدین و اخباریین را سئوال فرموده بودید، از جواب سئوال سابق جواب  این مسئله نیز قدری معلوم میشود و مسلک فقیر در این باب بین بین و وسط است، و افراط و تفریط در جمیع امور مذموم است.

و حقیر مسلک جماعتی را که گمانهای بد به فقهای امامیه رضوان الله علیهم میبرند و ایشان را بقلت تدین متهم میدارند، خطا میدانم. زیرا که ایشان اکابر دین بوده اند که مساعی ایشان را مشکور، و زلّات[1] ایشان را مغفور میدانم.

و همچنین مسلک گروهی که ایشان را پیشواء قرار میدهند و مخالفت ایشان را در هیچ امر جایز نمیدانند، درست نمی‌دانم. و عمل باصول عقلیه که ازکتاب و سنت مستنبط نباشد، درست نمیدانم. ولیکن اصول و قواعد کلیه که از عمومات کتاب و سنت معلوم شود، با عدم معارضه نص‌الخصوص در آنها متبع میدانم، و تفصیل این امور را در مجلد آخر بحارالانوار ذکر کرده‌ایم.

            و اما مسئله سیم که از حقیقت و بطلان طریقه صوفیه سئوال کرده بودند. باید دانست که راه دین یکی است، و حقتعالی یک پیغمبر فرستاده و یک شریعت قرار داده، ولیکن مردم در مراتب عمل و تقوی مختلف میباشند، و جمعی از مسلمانان که عمل را به ظواهرشرع شریف نبوی صلی الله علیه و آله کنند و بسنن و مستحبات عمل نمایند و ترک مکروهات و مشتهیات کنند و متوجه امور دنیا نگردند و پیوسته اوقات خود را صرف عبادات و طاعات کنند و از اکثر خلق که معاشرت ایشان موجب تضییع عمر است کناره جویند، ایشان را مؤمن زاهد متقی می گویند و مسمی بصوفیه ساخته اند. زیرا که در پوشش خود، از نهایت فاقه[2] به پشم قناعت کنند، که خشن‌تر و ارزان‌ترین جامه‌ها است.

            این جماعت زبده مردم اند، و لیکن چون در هر سلسله جمعی داخل میشوند که آنها را  اضايع ميكنند و در هر فرقه از شيعه و سني و زيدي و  صاحبان مذاهب باطله میباشند. و همچنین در میان سلسله صوفیه، شیعه و سنی و ملحد میباشند ، و چنانكه سلسله شیعه در میان علماء از سلسله‌ها ی دیگر ممتاز بوده، همچنين سلسله صوفيه شيعه نيز از غير ايشان ممتاز بوده ، و چنانچه  در عصرهای ائمه معصومین صلوات الله علیهم اجمعین صوفیه اهل سنت معارض ائمه علیهم السلام میبودند که احادیث بسیار در مذمت آنها وارد شده، در زمان غیبت امام علیه السلام نیز صوفیه اهل سنت معارض و معاند میبوده و هستند.

            صوفیه اهل حق هم که شیعه باشد میبوده و هستند و بر این معنی شواهد بسیار است.

            اول آنکه ملا جامی که نفحات نوشته و به اعتقاد خود جمیع مشایخ صوفیه را ذکر کرده است، حضرت سلطان العارفین و برهان الواصلین، شیخ صفی الدین نورالله برهانه را که از آفتاب مشهورتر بوده و در علم و فضل و حال و مقامات و کرامات از همه در پیش بوده، ذکر نکرده است. و از مشایخ نقشبندیه و غیره جمعی را ذکر کرده که بغیر از ازبکان نادان از دیگری نام ایشان شنیده نشده. و همچنین سید بزرگوار ، علی بن طاوس علیه الرﺣﻤة که صاحب کرامات و مقامات بوده، و شیخ ابن فهد حلی ره که در زهد و ورع و كمال مشهور آفاق بوده ، و شیخ زین الدین رضوان الله علیه که در راه دین شهید شده بود و کتب وی از قبیل ﻤﻨڍﺔ المریدین و اسرار اﻟﺻﻟوﺓ که بدقایق اسرار صوفیه از همه مشهورتر است. و امثال ایشان از صوفیه امامیه رضوان الله علیهم را از جهت تعصب و مخالفت طریقه ذکر نکرده است.

            دوم آنکه صوفیه شیعه همیشه علم و عمل و ظاهر و باطن را با یکدیگر جمع میکرده و در زمانهای تقیه مردم را بریاضات و مجاهدات از اغراض باطله صاف میکردند و بحلیه علم وعمل ایشان را محلی گردانیده بعد از آن دین حق ائمه اثنی عشر علیهم السلام را بایشان القاء میکردند.

            اما صوفیه که تابع طریق اهل سنت اند، مردم را منع از تعلم علم میکنند، زیرا که میدانند که با وجود علم، کسی‌خلفای ثلاثه را از امیرالمومنین صلواﺓ الله و سلامه علیه بهتر نمیداند. پس باید جاهل باشند که این قسم امر باطل را قبول کنند چنانچه حضرت شیخ صفی الدین رضوان الله علیه ، چندین هزار کس را باین طریقه مستقیمه به دین حق تشیع درآورد و از برکات اولاد امجاد آن بزرگوار ادام الله برکاتهم العالی عالم بنور ایمان منور شد.

            علم و فضل شیخ رضوان الله علیه بحدی بود که فضلای آن عصر در هر امر مشکلی که ایشان را درپیش آمدی، پناه به علم کامل او که از اجداد بزرگوار خود بمیراث داشت، میبردند. چنانکه از والده مرحوم خود شنیدم که از شیخ بهاء الدین محمد عاملی(ره) روایت میکرد که روزی حضرت شیخ در مسجد اردبیل مشغول علوم دینیه بود و جمعی دیگر از علمای آن عصر باز در آن مسجد مشغول تعلیم و تدریس بودند. یکی از علماء دراثنای درس، بآن حدیث رسید که اهل سنت روایت کرده اند که حضرت رسالت صلی الله علیه و آله در نماز عصر سهو کرد، چون دو رکعت نماز کرد، سلام گفت. یکی از صحابه گفت: یا رسول الله آیا نماز را خدا کوتاه کرد یا شما فراموش کردی؟ حضرت فرمود که هیچیک نبود، پس شاگردان اعتراض کردند که چون تواند بود که حضرت رسول صلی الله علیه وآله دروغ گوید؟ استاد ایشان در جواب عاجز شد. نزد عالم دیگر رفته او نیز از روی عجز ساکت شد و از چند عالم دیگر پرسیدند از هیچیک جواب شافی[3] نشنیدند، تا آنکه بخدمت جناب شیخ صفی رضوان الله علیه آمدند و گفتند آیا راوی، این حدیث را دروغ نقل کرده است یا حضرت پیغمبر صلی الله علیه و آله دروغ گفته است؟! شیخ از راه ادب نخواست که تکذیب روایت ایشان کند، فرمود که هیچیک نبود ولیکن چون نماز معراج مؤمن است و چون بآخر میرسد مؤمن بکمال حضور میرسد و مناسب مقام حضور آنست که سلام بکنند و برای همین است که سلام در آخر نماز مقرر شد.

در آن روز سیر حضرت رسول صلی الله علیه وآله در مراتب قرب الهی تندتر از روزهای دیگر بود و زودتر بمقام قرب و وصال حضرت ذو الجلال رسید، باین سبب در تشهد اول سلام گفت، پس نه پیغمبر صلی الله علیه و آله دروغ گفته و نه راویان آنحضرت.

پس آن گروه طلاب و ‌‌علماء آن جواب را پسندیده و از حسن جواب شیخ متعجب گردیدند و وفور علم وکمال آن مقرب ملک متعال بر ایشان ظاهر شد.

سیم آنکه اولاد امجاد آنجناب که طریقة مستقیمة او را داشتند، پیوسته تعظیم و تکریم علمای دین میکردند و بنای امور دین و دولت را بفرموده ایشان میگذاشتند و صوفیان صافی طویّت [4] راكه  به هدایت ایشان ارشاد می یافتند، امر میکردند که بشرایع دین مبین عمل کنند و از علماء اخذ مسائل نمایند، بعد به هر یک از ایشان که اطمیناني داشتند و خاطر جمع بودندکه تجاوز از شرع قویم[5] نمی نمایند وبعدالت رفتار میکنند و درست کردارند، بولایات محروسه[6]، منصب خلافت و حکومت میدادند که به هیچ قسم تعدی  برعایا و برایا[7] نميشد. و سلطان سلاطین و مروج دین مبین شاه اسمعیل حشره الله مع آبائه الطاهرین صلوات الله علیهم اجمعین نیز خاتم المجتهدین شیخ علی عبدالغال را از جبل عامل طلبیده و او را اعزاز و اکرام بسیار نموده و پیوسته در مصالح دین و دولت باو رجوع میفرمود و بعد از آنجناب پیوسته اینطریقه در سلسله سلطنت ایشان مسلوک بوده و میباشد.

            چهارم آنکه طریقة صوفیان عظام که حامیان دین مبین بودند در ذکر و فکر وریاضت و ارشاد، مباین[8] است با طریقة صوفیانی که به مشایخ اهل سنت منسوبند که چرخ زدن و سماع کردن و برجستن و دف زدن را جایز میدانند.

            اما صوفیان صافی ضمیر تشیع مشرب، بغیر از تسبیح و تهلیل و توحید حقتعالی و توسل بانوار مقدسة ائمه طاهرین صلوات الله علیهم اجمعین و حمایت شیعیان امیر المؤمنین علیه السلام چیزی در میان ایشان نیست و اینها همه موافق شرع انور مقدس است. و لهذا نواب خاقان خلد آشیان احلّه الله الی بحبوﺔ الجنان فرمود که فرمان ارشادی برای صوفیان و حامیان این دودمان ابد توامان نوشتند و باطراف فرستادند و فرمود که جمیع اوامر و نواهی که در شرع متین ودین مبین ائمه طاهرین صلوات الله علیهم اجمعین وارد شده  است، در آن درج نمایند که مردم بآن طریق حرکت و رفتار نموده، تخلف جایز ندانند.

            و حضرت شیخ صفی‌الدین رضوان الله علیه در مقالات در چندین جا به مریدان خود مبالغه فرموده در متابعت شریعه مقدسه و زبان بستن از حرفی که مخالف ظاهر شریعت باشد.

و نواب قدسی جناب شاه اسمعیل در هر جا که بخانقاه مشایخ اهل سنت میرسیدند خراب میکردند و حیله ها و مکرهای ایشان را به مردم اظهار میکردند. و از جمله آنها، درمحله ما سابقا" بقعه ای بود که مزار ابو نعیم نامی میبوده از مشایخ  اهل سنت، و در سقف آن بقعه چراغی افروخته بودند که پیوسته روشن بوده و در کتیبة آن نوشته بودند:

چراغی را که ایزد بر فروزد           هر آنکس پف کند ریشش بسوزد

آن معدن اسرار ربانی چون آن حالت را مشاهده نمود، دانسته بود که مبنی بر حیله است. مردی را فرستاده بود که پف کرده آن چراغ را خاموش نموده و ریشش نسوخت. پس فرموده بود که آن عمارت را خراب کرده بودند. پس ظاهر شده بود که راهی از سقف عمارت بخانة متولی آن بقعه ساخته بودند و از آن راه فتیله و روغن به چراغ میرسانیده اند، پس باین طریق بنیان باطل را از بیخ کنده و حق را بجای آن نشانیده‌اند و ظهور و بروز این دین مبین، اولاً  از حسن سعی آن پادشاه جنت، آرامگاه شده که از آباءکرام خود، بطریق صوفیة حقه از عبادت و ریاضت و قناعت و عزلت و ترک دنیا موافق شرع انور رفتار مینمودند.

            و بسیاری از علماء دین نیز طریقیه مرضیة صوفیه حق را داشتند و اطوار و اخلاق ایشان، مباین طایفة صوفیة اهل سنت بوده، مانند شیخ بهاء الدین محمد عاملی رضوان الله علیه که کتب او مشحون است به تحقیقات صوفیه و والد مرحوم فقیر رضوان الله علیه از جناب شیخ مزبور تعلیم ذکر و فکر گرفته بودند و هر ساله یک اربعین، دو اربعین و بیشتر بعمل می آورد و جمع کثیر از تابعان شریعت مقدسه را موافق قانون شرع ، بریاضت و‌‌ا میداشت.

            و فقیر نیز مکرر اربعین ها بسرآوردم و در احادیث معتبره وارد شده است که هر که چهل صباح اعمال خود را برای خدا خالص گرداند حقتعالی چشمه های حکمت از دل او بزبان او جاری گرداند. پس علاوه بر اینهائی که مذکور شد، شواهد‌ و دلایل دیگر هم هست که ذكر آنها موجب تطویل کلام است.

            باید که بر شما ظاهر باشد که این سلسلة علیه را که مروجان دین مبین و هادیان مسالک یقینند با سایر سلسلسه های صوفیه که سالکان مسالک اهل ضلالند، ربطی نیست . و باید دانست آنهائی که تصوف را عموماً نفی میکنند از بی بصیرتی خودشان است فرق نکرده اند میان صوفیه شیعه و صوفیه اهل سنت، چون اطوار که عقاید ناشایسته از آنها دیده و شنیده اند گمان می کنند که همة  صوفیه چنین اند و غافل شده اند از آنکه طریقه شیعیان خاص اهل بیت علیهم السلام همیشه ریاضت و مجاهدت و ذکر خدا و ترک دنیا و انزوا را از اشرار خلق بوده و طریقة صوفیه حقه طریقة ایشانست.

            و سالهاست که شیعیان به برکت آثار و انوار پادشاهان صفویه در مهد امنیت و رفاهیت اند و صوفیه به ترویج دین و نشر آثار ائمه طاهرین صلوات الله علیهم اجمعین و تبری از اعدای ایشان مشغولند. و از زمان حضرت رسول صلی الله علیه و آله تا ابتدای ظهور این دولت علیه ، هرگز فرقة محقه امامیه را چنین دولتی میسر نشده بود که علانیة بشرایع دین عمل کنند و بر منابر و منارات تبری از اعدای دین کنند و از شر مخالفان ایمن باشند. و مجملاً باز باید دانست که در همة امور افراط و تفریط خوب نیست و طریق حق طریق وسط است. چنانکه حقتعالی فرموده است و کذلک جعلنا کم اﻤّﺔ وسطاً و اگر در آنچه گفتیم تفکر نمائید، از هر جهت حق بر شما ظاهر میشود والله یهدی من یشاء الی صراط مستقیم.

            آنچه در زیر نگاشته شد ، مطلبی است که در حاشیة صفحة مقابل، به خط ریز شکسته نوشته شده بود که چون پس از چاپ بکلی ناخوانا میشد برای حفظ امانت در متن چاپ گردید.

            مخفی نماند که نسخه اجوبه مختصره از جناب مستطاب اعلم العلماء المجتهدین، مبین الحقایق و الدقایق، مولاناالجل، آخوند ملا محمد باقرابن جنا ب مستطاب علّاﻤة العلماء برهان الاصفیاء العالم العارف المتقی، مولانا آخوند ملا محمد تقی المجلسی قدس الله اسرار هما است که در جواب سه فقره سئوال جناب علیین مکان، ملا خلیل رحمه الله علیه  بطریق اجمال و اختصار بلفظ اندک و معانی بسیار، کتباً مرقوم فرموده اند.

            فی الحقیقه سلاک پاک فطرت باهمت، بقلیل تدبری در معانی هر دو رساله شریفه، طریقه مستقیمه مطلوب حضرات موالیان اهل عصمت صلوات الله علیهم اجمعین و شیعیان خالص الولای ایشان را میتوانند پی برده و بطور اعتدال حرکت و رفتار نمایند.

اعاذنا الله و جمیع الطّالبین السّالکین من شرّ الشّیطان و النّفس والهوی بحق محمد و علی و اﻟﺣﺟﺔ صلوات الله علیهم و السّلام علی من اتّبع الهدی. سنه 1311. 

 

[1] زلات لغزش ها

[2] فاقه: فقرو تنگد‌ستی

1 شافی:جواب قاطع

[4] طویت: نیت، اندیشه

[5] قویم: راست و درست، استوار

[6] محروسه: حراست شده، نگهداری شده.

[7] برایا: خلائق

[8] مباین: جدایی از یکدیگر